نظریه ی تشکیک دخانی
 


در این بحث قصد ما این است که به یکی از نقاط تاریک فلسفه بپردازیم که ما هر چه قدر در کتب حکما و دواوین شعرا گشتیم هیچ صحبتی از آن نشده بود. پس بر آن شدیم تا به تنهایی تک سوار این میدان شویم و از بسیاری اسرار پرده برداریم.

همان طور که می دانید وجود یک امر تشکیکی است. دخانیات هم از مصادیق وجود است، پس منطقاً دخانیات هم تشکیکی است. بنابراین بحث درجات دخانی مطرح می شود. در مطلب حاضر به اعتبار درجه ی دخانی به بررسی دانشجویان می پردازیم.

شما حتماً دوست سیگار دوستی دارید که به راحتی پهلو به پهلوی اگزوز تراکتور بزند و با نهایت تأثر و تألم اعلام می دارم که دانشجویان گروه فلسفه بالاترین درجه ی دخانی را در میان دوستان دودی دارند. البته همین دوستان نیز ذو مراتبند و به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ی اول سیگاری های لنفسه و دسته ی دوم سیگاری های لغیره.

لنفسه ها خودشان سیگار می خرند اما لغیره ها سیگارشان توسط گروه اول تأمین می شود که در این متن فلسفی آن ها را اصطلاحاً ”مفت کش“ می نامیم.

با تمام تفحصی که در نصوص گوناگون ادبی شد در این زمینه فقط همین دو بیت را یافتیم که معلوم است شاعر آن به زبان عرب هم مسلط بوده است:

          برو وُ بخر بهر خود پاکتی              ز سیگارِتی وُ بکش ساعتی

مکش مفت و دست از سرم بر بدار             که »مَن لاسیگاریُّ دودُ الپَتی؟« *

البته آن زمان هنوز ”گ“ و ”پ“ در زبان عربی رواج داشته است. خب، برمی گردیم به مطلب قبلی.

مطلب این گونه ادامـه می یابد که لنفسه ها و لغیـره ها در درون خود درجـاتی دارند،

مثلاً درجات دخانی گروه اول (لنفسه ها) از بهمن پاکوتاه تا مالبُروی پا بلند متغیر است و گروه دوم هم دو شعبه دارند: شعبه ی اول کسانی اند که روزی یک پاکت سیگار مفتی می کشند و از وضعیت خودشان هم کاملاً راضی اند. اصلاً هم به فکر ترک سیگار نیستند چون هم پول نمی دهند و هم به مراد دلشان می رسند. اما مسأله ی دسته ی دوم کمی پیچیده است و باید با عنایت بیشتری به آن توجه کرد. این دوستان عزیز عموماً در توهم ترک سیگارند و سیگار نخریدن آن ها حاصل قیاسی است به این صورت:

مقدمه ی اول: می خواهیم ترک کنیم پس سیگار نمی خریم.

مقدمه ی دوم: دلمان سیگار می خواهد.

نتیجه: باید مفت بکشیم.

همان طور که می بینید این بحث بسیار پیچیده و گسترده است و من می توانم تا پس فردا بعد از ظهر برایتان دسته بندی کنم و شعبه سر هم کنم پس زودتر چار لنگ و پای این بحث را جمع می کنیم و به نتیجه گیری می پردازیم.

البته نتیجه گیری هم چون از مصادیق وجود است اقسامی دارد که برخی از قسوم آن را از زبان کارشناسان مختلف برایتان ذکر می کنیم:

کارشناس خانواده: در دوران بارداری جداً از کشیدن سیگار خودداری کنید.

کارشناس اقتصادی: همه ی سیگارها مضرند الّا سیگار وطنی.

کارشناس اخلاقی: سیگاری ها خرند.

کارشناس سیاسی: سیگار از آن جهت که فیلتر دارد بسیار شبیه سیاست است.

کارشناس فلسفی: آقا ببخشید...! آتیش داری...؟!

 ■ ■ ■

* یعنی آن کس که سیگاری نیست را با دود چه کار است؟


 قیل و قال، نشریه ی گروه فلسفه دانشگاه تهران، شماره ۶، دوشنبه ۷ دی ۸۳